برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
دادگری و آبادگری، دو همزاد و دو معیار برای ارزشگزاری وجه مثبت و بیدادگری و ویرانگری، دو همزاد و دو معیار برای نمایش وجه منفی شاهان در شاهنامه.
***
عیار ِ پیروز ِ یزدگرد ِ بهرام گور*
***
آبادگری:
پیروز ِ یزدگرد ِ بهرام گور، شارستان های پیروز کام و بادان پیروز را ساخت:
چو پیروز ازان روز تنگی برست/بر آرام بر تخت شاهی نشست-
یکی شارستان کرد پیروز کام/بفرمود کو را نهادند نام-
جهاندار گوینده گفت این ری ست/که آرام شاهان فرخ پی ست-
دگر کرد بادان پیروم/خنیده بهرجایش آرام و کام-
که اکنونش خوانی همی اردبیل/که قیصر بدو دارد از داد میل-
چو این بومها یکسر آباد کرد/دل مردم پر خرد شاد کرد-
.
پ ن:
* پیروز ِ یزدگرد ِ بهرام گور، پسر یزدگردِ بهرام(یزدگرد دوم) - نوه ی بهرام گور.
 
 یزدگرد بهرام گور شاهی را به هرمزد پسر کوچکتر می دهد:
سپردم به هرمز کلاه و نگین/همه لشکر و گنج ایران زمین-
چو پیروز را ویژه گفتی ز خشم/همی آب رشک اندر آمد به چشم-
سوی شاه هیتال شد ناگهان/ابا لشکر و گنج و چندی مهان-
چغانی شهی بد فغانیش نام/جهانجوی با لشکر و گنج و کام-
فغانیش را گفت کای نیکخواه/دو فرزند بودیم زیبای گاه-
پدر تاج شاهی به کهتر سپرد/چو بیدادگر بد سپرد و بمرد-
برآویخت با هرمز شهریار/فراوان ببودستشان کارزار-
سرانجام هرمز گرفتار شد/همه تاجها پیش او خوار شد- 

پیروز یزدگرد، پسر ِ بزرگتر، ناخرسند از گزینش پدر، به فغانیش شاه هیتالیان پناه می برد  فغانیش با سیصد هزار نفر هیتالی او را یاری می دهد و پیروز یزدگرد، برادرکوچکترش هرمز را شکست می دهد و جانشین او می شود و با رانده شدگان دربار پدر، بر مزار پدر گرد می آیند:
همه پاک در پارس گرد امدند/بر دخمه ی یزدگرد آمدند -
چو گستهم، کو پیل کـُـشتی بر اسب/دگر قارن گرد پور گشسب -
چو میلاد و چون پارس ِ مرزبان/چو پیروز اسب افکن از گرزبان -
کجا خوارشان داشتی یزدگرد/همه آمدند اندران شهر گرد - 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اطلاعات جامع دنیای کامپیوتر باکس موزیک نخ پلیس خرید کولر گازی ارزان Heather اطلاعات حقوقی دکتر رضا تقی زاده قوانین مالیاتی Alejandra