برگزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
دادگری و آبادگری، دو همزاد و دو معیار برای ارزشگزاری وجه مثبت و بیدادگری و ویرانگری، دو همزاد و دو معیار برای نمایش وجه منفی شاهان در شاهنامه.
***
عیار ِ اورمزد ِ شاپور ِ اردشیر *۱
***
دادگری:
 همی بود شاپور با داد و رای/بلند اختر و تخت شاهی به جای -
چو سی سال بگذشت بر سر دو ماه/پراگنده شد فر و اورنگ شاه -
بفرمود تا رفت پیش اورمزد/ بدو گفت کای چون گل اندر فرزد -
تو بیدار باش و جهاندار باش/جهاندیدگان را خریدار باش -


چو بنشست شاه اورمزد بزرگ/به آبشخور آمد همی میش و گرگ -
چنین گفت کای نامور بخردان/جهان گشته و کار دیده ردان -
بکوشیم تا نیکی آریم و داد/خنک آنک پند پدر کرد یاد -
به مرد خردمند و فرهنگ و رای/بود جاودان تخت شاهی به پای -
دلت زنده باشد به فرهنگ و هوش/به بد در جهان تا توانی مکوش -
خرد همچو آبست و دانش زمین/بدان کاین جدا وان جدا نیست زین -
دل شاه کز مهر دوری گرفت/اگر بازگردد نباشد شگفت -
همان رسم شاپور شاه اردشیر/همی داشت آن شاه دانش پذیر -
جهانی سراسر بدو گشت شاد /چه نیکو بود شاه با بخش و داد -
همی راند با شرم و با داد کار/چنین تا برآمد برین روزگار -
   
.
پ ن:
* اورمزد ِ شاپور ِ اردشیر، اردشیربابکان، از نوه اش(اورمزد ِ شاپور) نشانش را می پرسد: 

نترسید کودک به آواز گفت/که نام و نژادم نباید نهفت -

منم پور شاپور، کو پور تست/ز فرزند مهرک نژاد درست - 
چو بنشست شاه اورمزد بزرگ / به آبشخور آمد همی میش و گرگ -       


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش و منبع وردپرس وبسایت شخصی امیر حسین جعفری پور-بروجرد آهن نیک آذربایجان ماهنی لاری Christopher گپ ويناز|چت روم ويناز|ادرس اصلي چت خرید ممبر تلگرام -افزایش عضو کانال تلگرام سیاه چاله ها و جهان های مواز ی همه چي از هر کجا