بر گزیده هایی از شاهنامه ی فردوسی
***
فردوسی خدایان خود را بر محورهای داد ( عدل )، خرد، مهر، نیکی و پاکی می سنجد و آنان را با این مفاهیم ارج میگذارد، پایگاه می دهد و پاس می دارد .
در شاهنامه، هیچگاه با خدایان عیوس و کین توز و عنود و عصبانی مواجه نمی شویم . حتی نام و لقب هایی را که فردوسی برای خدایانش بر میگزیند، بر همین پایه استوارند . « دادار( داد آر )، « داد آور »، « دادگر »، « دادآفرین » :
نخست از «جهان آفرین» کرد یاد / خداوند «خوبی» و «پاکی» و « داد » -
سوی آسمان سربرآورد راست / ز « دادآور » آنگاه فریاد خواست -
یکی طاس می بر کفش برنهاد / ز « دادار » نیکی دهش کرد یاد -
پس آنگه سوی آسمان کرد روی / که ای دادگر داور راستگوی -
تو گفتی که من دادگر داورم / به سختی ستم دیده را یاورم -
همم داد دادی و هم داوری / همم تاج دادی هم انگشتری -
کس از « داد » ِ یزدان نیابد گریغ / وگر چه بپرد برآید به میغ -
خداوند «شرم» و خداوند «باک» / ز بیداد و کژی دل و دست پاک -
که « داد » خدایست وزین چاره نیست / خداوند گیتی «ستمگاره نیست» -
خداوند «خورشید» و گردنده «ماه» / فرازنده ی تاج وتخت وکلاه -
به نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد -
خداوند نام و خداوند جای / خداوند روزی ده رهنمای -
خداوند « جوی می و انگبین» / همان چشمهٔ شیر و ماء معین -
خداوند «رای» و خداوند «شرم» / «سخن گفتن خوب و آوای نرم» -
خداوند « شمشیر و گاه و نگین » / چو ما دید بسیار و بیند زمین -
به « زَروَر » خداوند « خورشید و ماه » / که چندان نمانم ورا دستگاه-
خداوند « گردنده خورشید و ماه » / « روان را به نیکی نماینده راه »-
ازویست « شادی » ازویست « زور » / خداوند « کیولن و ناهید و هور »-
خداوند « هست »و خداوند « نیست » / همه بندگانیم و ایزد یکیست -
به نام خداوند « خورشید و ماه » / که او داد بر آفرین دستگاه-
به نیک و به بد دادمان دستگاه / خداوند گردنده خورشید و ماه-
همی گفت کای کردگار سپهر / خداوند « هوش » و خداوند « مهر »-
خداوند « هوش و زمان ومکان » / « خرد پروراند همی با روان » -
نخست آفرین کرد بر کردگار / خداوتد « آرامش و کارزار »-
خداوند « بهرام و کیوان و ماه » / خداوند « نیک و بد و فر و جاه »-
که اویست جاوید برتر خدای / خداوند « نیکی ده و رهنمای » -
خداوند بهرام و کیوان و هور / خداوند فر و خداوند زور -
درباره این سایت